اخبار کار بهترین پورتال کاریابی و بزرگترین بانک فرصت های شغلی و استخدامی است. بهترین فرصت های شغلی، کارجویان آماده به کار، خدمات عمومی و آسانترین روش های استخدام در اخبار کار برای شما فراهم شده است. برای اطلاعات بیشتر لطفا به وب سایت ما www.karpress.com مراجعه کنید.
اتنلاتبلتلاتلاتلاتلاتلاتلات
مصطفی چمران (۱۳۱۱ - 30 خرداد ۱۳۶۰) معاون نخستوزیر در امور انقلاب دولت موقت، وزیر دفاع ایران و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع و از فرماندهان جنگهای نامنظم بود .وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشكده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانیك فارغ التحصیل شد. چمران یك سال به تدریس در دانشكده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریكا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در كالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریكا - بركلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرك دكترای الكترونیك و فیزیك پلاسما گردید.با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 59 ایشان با راه اندازی جنگ های نامنظم فعالیت کرد و بالاخره در سال شصت بر اثر برخورد ترکش خمپاره در منطقه دهلاویه به دیدار حق شتافت.یادش گرامی
یزدگرد سوم سی و چهارمین و آخرین پادشاه ساسانی ،پسر شهریار و نوهٔ خسرو پرویز و همسر محبوبش شیرین بود. در سال ۶۳۲ میلادی چون کسی از خانوادهٔ سلطنتی باقی نمانده بود، او را پیدا کرده و بر تخت نشاندند. به قولی هنگام بر تخت نشستن ۲۱ سال داشت و به مدت بیست سال پادشاهی کرد. با بپادشاهی رسیدن یزدگرد، بعد از چندین سالآشوب و تفرقه، سرانجام آرامش به ایران بازگشت و همه به اطاعت او درآمدند.
او در سال ۶۳۲ به پادشاهی رسید و یک سال بعد اولین جنگ تحمیلی اعراب علیه ایران آغاز شد که بعد از ۹ سال جنگ در سال ۶۴۲ یزد گرد در جنگ نهاوند بطور کامل از اعراب شکست خورد و به مرو گریخت و بعد از ده سال بالاخره در حال گریختن از مرو شبی را در آسیابی گذراند که توسط آسیابان که به لباس او چشم طمع دوخته بود کشته شد.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (زادهٔ۱۴ شهریور ۳۵۲خوارزم - درگذشتهٔ۲۲آذر غزنین)، دانشمند بزرگ و ریاضیدان،ستاره شناس،انسان شناس،هند شناس و تاریخنگار ایرانی سده چهارم و پنجم هجری است و بعضی از پژوهندگان او را از بزرگترین فیلسوفان مشرقزمین میدانند. همينطور او را پدر علم انسانشتاسی و هند شناسی میدانند.
دانشنامه علوم چاپ مسکو، ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسیاری از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاهها، دانشکدهها و تالار کتابخانهها نهاده و لقب «استاد جاوید» به او دادهاند.
بیرونی که بر زبانهای یونانی ُهندی و عربی هم چیره بود، کتب و رسالات بسیار که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ گزارش کردهاند نوشت که جمع سطور آنها بالغ بر ۱۳ هزار است. مهمترین آثار او التفهیم در ریاضیات و نجوم،آثار باقیه در تاریخ و جغرافیا، قانون مسعودی که نوعی دانشنامه است و کتاب تحقیق ماللهند درباره اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن. بیرونی کتاب دانشنامه خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاکم وقت کرد، ولی هدیه او را که سه بار شتر سکه نقره بود نپذیرفت و به او نوشت که که کتاب را به خاطر خدمت به دانش و گسترش آن نوشته است، نه پول.
بیرونی، همدورهٔ بوعلی سینا بود که در اصفهان مینشست و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند.
بیرونی در جریان لشکرکشیهای محمود غزنوی به هند (پاکستان امروز بخشی از آن است) امکان یافت که به این سرزمین برود، زبان هندی فراگیرد و در باره اوضاع هند پژوهش کند که فراوردهٔ این پژوهش، کتاب «هند شناسی» اوست.
از دیگر آثار وی میتوان به کتاب الصیدنه فی الطب اشاره کرد که کتابی است در باره گیاهان دارویی و با تصحیح دکتر عباس زریاب خویی منتشر شده است.
مادر او دوغدو دختر فریهیمرَوا و پدر وی یوروش اسب نام داشتند نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. حاصل ازدواج پوروش اسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست.
زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشدهاست، زن سوم او هووی نام داشته، هووی از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر ،وزیر کی گشتاسپ شاه کیانی بودهاست. اساس دین زرتشت -پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک از خصایص آئین زرتشتی است. در سراسر گاتها این سه کلمه بارها تکرار شدهاست.گات ها قسمت کهن کتاب معروف اوستا می باشدکه تنها کتاب بر جای مانده از زرتشت است.اودر سن ۷۷ سالگی توسط شخصی بنام (برادریش) کشته شد
(۱۰۸۴-هجری در ملایر به دنیا آمد ۱۱۵۸در شیراز چشم از جهان فرو بست) (حکمرانی: ۱۱۲۹-۱۱۵۸ ) خود را وکیل الرعایا میخواند و نه پادشاه، یک ایلیاتی بانفوذ از طایفه زند بود که به فرمانروایی ایران رسید و بنیانگذار پادشاهی زندیان شد.
کریمخان پس از کشته شدن نادرشاه افشار ،توسط نزدیکان خود وی توانست تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادق خان نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروند رود بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.
|
شبی شاه عباس اول در شهر اصفهان از همسر خود سخت عصبانی شده و خشمگین میشود، در پی غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنمیگردد، خبر بازنگشتن دختر که به شاه میرسد، بر ناموس خود که از زیبائی خیره کنندهای بهره داشت سخت به وحشت میافتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تکاپو افتاده ولی او را نمىیابند.
دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب میشود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادی که طلبهای جوان بود میرود، در حجره را میزند، محمدباقر در را باز میکند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او میگوید از بزرگ زادگان شهرم و خانوادهام صاحب قدرت، طلبه جوان از ترس او را جا میدهد، دختر غذا میطلبد، طلبه میگوید جز نان خشک و ماست چیزی ندارم، میگوید بیاور . غذا میخورد و میخوابد.
وسوسه به طلبه جوان حمله میکند، ولی او با پناه بردن به حق دفع وسوسه میکند، آتش غریزه شعله میکشد، او آتش غریزه را با گرفتن تک تک انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش میکند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه میافتد، احتمال بودن دختر را در آنجا نمیدادند، ولى دختر از حجره بیرون آمد، چون او را یافتند با صاحب حجره به عالی قاپو منتقل کردند .
عباس صفوی از محمدباقر سئوال میکند دیشب، در برخورد با این چهره زیبا چه کردی؟ وی انگشتان سوخته را نشان میدهد، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم میگیرد، چون از سلامت فرزندش مطلع میشود، بسیار خوشحال میشود، به دختر پیشنهاد ازدواج با آن طلبه را میدهد، دختر نیز که از شدت پاکی آن جوانمرد بهت زده بود، قبول میکند. بزرگان را میخوانند و عقد دختر را براى طلبه فقیر مازندرانی میبندند و از آن به بعد است که او مشهور به میرداماد میشود و چیزی نمیگذرد که اعلم علمای عصر گشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملا صدرای شیرازی صاحب اسفار و کتب علمی دیگر تربیت میکند.
او پسر قباد یکم از شاهان ساسانی بود.قباد در سال ۵۳۱م درگذشت. پس از قباد ُ انوشیروان بر سر پادشاهی با برادران خود کاوس یا کیوس معروف به پتشخوارگرشاه، و جام به ستیزه برخاست و بیاری مهبود (ماهبد) از خانوادهٔ بزرگ سورن، بپادشاهی رسید.[۲]
دوران پادشاهی خسرو انوشیروان درخشانترین دورهٔ عهد ساسانی است. فرقهٔ مزدکی مغلوب و سرکوب شده بود در داخله صلح و سلم حکمفرما بود. در روایات شرقی خسرو انوشیروان نمونهٔ دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف جد و جهد او برای حفظ عدالت نقل کردهاند.
مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساختهاند قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانهٔ آن موجب حیرت است. ساختمان این بنا را به خسرو انوشیروان نسبت دادهاند. وی ترتیب خراج ملک و ضبط لشکر داد و دفتر عرض و عارض، او پیدا کرد. کتاب کلیله و دمنه در عهد او از هند به ایران آوردند. بعد از او فرزندش هرمز چهارم به حکومت رسید
خسرو پرويز : او یکی از پادشاهان ساسانی بود(۵۶۳-۶۲۸ میلادی) که بعد از پدرش هرمز چهارم به حکومت رسید امادر جنگ با بهرام چوبینُ که فرمانده سابق سپاه پدرش بودُ شکست خورد و به امپراطوری بیزانس پناه برد و بعد از یک سال با کمک بیزانس توانست بهرام چوبین راشکست دهد و در سال ۵۹۰ میلادی دوباره بر تخت بنشیندخسرو پرويز سازنده حماسه بزرگ خسرو و شيرين نيز بود که عشق جاودانه اش به
شيرين براي هميشه در تاريخ به ثبت رسيد . که با اندوه بعدها از فره ايزدي
دور ميگردد و از آن مقام و ابهت خود ميکاهد . فردوسی نیز از آخرین سالهای
شاهنشاهی خسرو شکایت می کند ولی وی از شاهنشاهان مقتدر ایران بود.
نفوذ زن مسیحی خسرو، شیرین بقدری بود که شاه بالاخره در صدد درآمد، به جای پسر بزرگ خویش شیرویه، معروف به قباد دوم که از مریم دختر موریکیوس امپراتور سابق بیزانس داشت، مردانشاه (پسر شیرین) را که کودکی خردسال بیش نبود، به ولیعهدی انتخاب کند. مسئلهٔ انتخاب ولیعهد، دراین هنگام که پادشاه ضعیف و بیمار بود، نمیتوانست با مداخلهٔ بزرگان و نجبا برخورد نکند. ناخرسندی نجبا از انتخاب مردانشاه با سعی شیرویه جهت نیل به حق خویش، خسرو را مواجه با یک توطئه خونین خانوادگی ساخت.
در روز ۲۴ فوریهٔ (پنجم اسفند) سال ۶۲۸ میلادی خسرو پرویز، از سلطنت خلع شده و محبوس گردید. خسرو قبل از مرگ جواب قسمتی از اتهامات خود را داد. محاکمه و دفاعیات خسرو پرویز در تاریخ طبری و تاریخ بلعمی و شاهنامه ثبت شدهاست. شیرویه با نام قباد دوم سلطنت خود را آغاز کرد. هفده یا به قولی هجده پسر خسرو که نامشان در روایت حمزه اصفهانی هست، به امر شیرویه اعدام شدند. نوشته شده که آنها را در جلوی چشم پدر، کشتند. سرانجام پس از پنج روز حبس، خسرو پرویز در زندان به دست مهرهرمزد به قتل رسید.
۳۰شهریور ۱۲۸۱۱۳ خرداد ۱۳۶۸)hاودر شهر خمین از توابع استان مرکزی به دنیا آمد و تحصیلات فقه و اصول را در نجف اشرف نزد مراجع برجسته آن زمان ادامه داد ایشان روحانی و مرجع تقلیدشیعه بود که انقلاب ایران در سال ۵۷ را رهبری کرد و با پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی ایران را بنیانگذاری کرد. او پس از انقلاب تا پایان عمرش رهبر ایران بود و از نظریهپردازان ولایت فقیه به شمار میرود.ایشان بعلت مبازه علیه حکومت دیکتاتوری پهلوی حدود ۱۴ سال در تبعید به سر بردند .
ولایت فقیه نظریهای درفقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان میکند. نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای این نظریه تأسیس شدهاست.
ولایت فقیه به کلیه امور نه تنها شرعی و دینی، بلکه حکومتی و سیاستی، جانی و مالی گسترش میدهد. یعنی در زمان غیبت امام معصوم فقها نایبان عام امامان معصوم هستندو ولایت بر تقریبا تمام امور مربوط به امام معصوم (حتی جهاد ابتدایی اما نه امور شخصی مسلمین) دارند.
جلالالدین محمد بلخی"، که به دلیل اقامت در شهر قونیه به "ملای روم" مشهور شده است، در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ به دنیا آمد. پدر او "محمد بن حسین خطیبی"، معروف به بهاءالدین از عرفای بزرگ و صاحبنام عصر خویش بوده است.
"بهاءالدین" به سبب دشمنی و کینهتوزی افرادی که مخالف مرام و مسلک او بودهاند و "سلطان محمد خوارزمشاه" را بر ضد او شورانده بودند، مجبور به ترک شهر و دیار خود شده و قسم یاد کرد تا زمانی که "محمدخوارزمشاه" بر تخت پادشاهی است به بلخ بازنگردد.
به درستی معلوم نیست که "بهاءالدین" در چه سالی از بلخ هجرت کرده است اما عدهای از تاریخنویسان گفتهاند "جلالالدین" در آن هنگام سیزده سال داشته است. آنها در طول سفر خود در شهرهای زیادی مانند نیشابور، شام، زرنجان و... اقامت کردند.
آنها همچنین برای زیارت خانهی خدا عازم مکه شدند و سرانجام به دعوت "علاءالدین کیقباد" عازم قونیه شده و مورد توجه اهالی آن دیار قرار گرفتند
شاه عباس بزرگ یا شاه عباس یکم (۹۹۶-۱۰۳۸ه. ق / ۱۵۸۷-۱۶۲۹م) نامدارترین شهریار دوران صفوی است. او فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمین شاه از صفویان است که بر ایران به مدت بیش از ۴۲ سال با اقتدار شهریاری نمود.ازجمله اقدامات ایشان شکست ازبکان و بیرون راندن عثمانی ها و همچنین شکست سختی بر پرتغالی ها که بندر گمبرون را تصرف کرده بودند و از آن زمان به بعد به آنجا بندر عباس گفتند.پایتخت او شهر اصفهان بود که در آنجا اقدامات فراوانی انجام داد از جمله ساختن پل بر روی زاینده رود ..(بعد از فوت ایشان پسرش شاه صفی که شخصی نالایق بودبه حکومت رسید و بر اثر زیاده روی در نوشیدن شراب مرد.)
محمدتقیخان اميرکبير فرزند قربان بيگ فراهانی، در سال ۱۲۲۲ه.ق در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پيشين) متولد شد. کربلايی قربان پدر اميرکبير در دستگاه ميرزا عيسی (ميرزا بزرگ) پدر ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، سمت آشپزی داشت. مادر اميرکبير فاطمه سلطان دختر استاد شاه محمد بنا از اهالی فراهان بود. ميرزا محمدتقیخان به خاطر هوش و استعداد کمنظيرش از همان دوران نوجوانی مورد توجه ميرزا بزرگ و سپس قائم مقام فراهانی قرار گرفت و بهترتيب به سمت منشیگری آن دو دست يافت و بهسرعت مورد توجه قائم مقام و عباس ميرزا نایبالسلطنه قرار گرفت.
اميرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدين شاه منصب صدراعظمی يافته بود در ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴علاوه بر لقب اميرنظامی به القاب اميرکبير و اتابک اعظم نيز مفتخر شد. اميرکبير مدت کوتاهی پس از صدارت، اصلاحات سياسی، امنيتی، مالی، اقتصادی و فرهنگیاش را آغاز کرد و در اين ميان ايجاد امنيت و پايان دادن به شورشها و ياغیگریها و نيز اصلاحات مالی و جلوگيری از اجحافهای پيدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولويت برنامههای خود قرار داد و مدت کوتاهی پس از صدارت نشان داد که قصد دارد از نفوذ و دخالت بيگانگان (روس و انگليس) در امور مختلف کشور بکاهد.
تلاشهای اصلاحگرانه اميرکبير مدتی طولانی تداوم نيافت و در حالی که سياست خارجی مستقل اميرکبير و تلاشهای جدی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگليس میرفت تا طليعه آغاز عصر نوينی در کشور شود، توطئههای نمايندگان سياسی اين دو کشور و همگامی بدخواهان پيدا و پنهان داخلی اميرکبير با سياست بيگانگان، بهتدريج موجبات رنجش و سپس نوميدی و خشم ناصرالدين شاه را از او فراهم آورد و از صدارت اعظمی و ديگر مشاغل اداری و نظامیاش معزول کرد و به شهر کاشان تبعيد کرد. بدين ترتيب با دسيسه بيگانگان وتحریک مهد علیامادر خانم امیر کبیر. (در واقع امیر کبیر داماد شاه بود ) ، ناصرالدين شاه، حاجی علی مراغهای (حاجبالدوله) را مامور قتل اميرکبير کرد. اميرکبير در محرم ۱۲۶۸از مقام صدارت عظمی عزل شد و در شب شنبه 18 ربيعالاول ۱۲۶۸ ه.ق توسط حاجبالدوله در حمام فين کاشان به قتل رسيد.
حکیم الیاس بن یوسف بن زکی بن موید نظامی گنجوی از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است . تولد وی در شهرگنجه می باشد که سال ۵۳۰ ه.ق در حوالی آذربایجان بوده .نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را دولتشاه بیست هزار بیت نوشته و اکنون فقط مقداری از آن در دست است پنج مثنوی مشهور
.بنام پنج گنج دارد که آن را عادۀ خمسه نظامی می گویند مثنوی های پنج گنج عبارتند از : ۱- (مخزن الاسرار) ۲- (خسرووشیرین ُعشق بازی خسروپرویز با شیرین)۳-هفت پیکر یا بهرام نامه ۴- ((لیلی ومجنون) ۵- (اسکندر نامه)
البته نظامی غیر از پنج گنج دیوان قصاید و غزلیاتی هم دارد .نظامی (در سال ۶۲۴)در نود و چهار سالگی گذشت
شيخ الرئيس حجة الحق ، شرف الملك ، امام الحكماء ابو علي حسين بن عبدالله بن حسن بن علي معروف به ابن سينا سال 370 در افشه يا خُرميثـَن متولد شد .
پدرش اهل بلخ بود و در دوره فرمانروايي نوح بن منصور، پادشاه ساماني، كارگزار روستاي خرميثن شد. مادرش، ستاره، از مردم اَفشَنه - روستايي نزديك خُرميثَن - بود. پس از چند سال، خانواده عبدالله به بخارا رفت . ابوعلي در آنجا به آموختن زبان عربي و قرآن و ادبيات پرداخت. منطق و مقدمات رياضي را، درخانه، نزد ابوعدالله ناتلي آموخت، اما در علوم طبيعي و پزشكي استادي نداشت و از راه خود آموزي اين دانش ها را فرا گرفت. پس از اندك زماني، در پزشكي چنان شهرت يافت كه پزشكان مشهور به شاگردي نزد او مي آمدند . وي در ده سالگي حافظ قرآن كريم شد و نزد ابوعبدلله ناتلي منطق و هندسه و نجوم آموخت . هفده ساله بود كه براي درمان بيماري نوح بن منصور دعوت شد و او را درمان كرد. به پاداش اين خدمت اجازه يافت تا در كتابخانه سلطنتي به مطالعه بپردازد . بر اثر مطالعه كتابهاي كم نظيري كه در اين كتابخانه بود به آگاهيهاي تازه اي در زمينه پزشكي و فلسفه دست يافت. از آثار ایشان کتاب نجات- شفا- اشارات و تنبیهات-فلسفه مشرقی - دانشنامه علائی و.....
۵۲۲ ق.م-۴۸۶ ق.م. (۳۶ سال)
آرامگاه کوه رحمت، نقش رستم
پیش از خشایارشا
پس از کمبوجیه دوم
پدر ویشتاسب
داریوش، پسر ویشتاسپ، ملقب به داریوش بزرگ یا داریوش یکموداریوش کبیر، سومین پادشاه هخامنشی بود. وی با کمک دیگر نجبای پارسی با کشتن گئومات مغ که به عنوان بردیا فرزند کوروش بزرگ بر تخت نشسته بود سلطنت را به خاندان هخامنشی بازگرداند. پس از آن به فرونشاندن شورشهای داخلی پرداخت. نظام شاهنشاهی را استحکام بخشید و سرزمینهایی چند به شاهنشاهی الحاق کرد. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود. از دیگر کارهای او حفر ترعهای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند میداد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس (نزدیک شیراز) است. شهرت او در غرب به خاطر وقوع نبرد ناموفق ایرانیان با یونانیان در مکانی به نام ماراتن، در زمان اوست.
نادر شاه افشار در سال ۱۰۶۷هجری خورشیدی در یکی از روستا های اطراف شهر ابیورد از توابع خراسان متولد شد او ابتدا داماد حاکم آن شهر شد و بعد از او بعنوان حاکم آنجا جلوس کرد او بعد از شاه سلطان حسین صفوی که به دست محمود افغان کشته شد با بیرون کردن اشرف افغان از اصفهان به حکومت رسید و پایه گذار افشاریه شد او بعد از ۱۲ سال حکومت درسال ۱۱۲۶ در اردوگاهش در خراسان توسط تنی چند از فرماندهانش شبانه کشته شد . از جمله فعالیت های ایشان حمله به هندوستان و به غنیمت بردن ثروت های فراوان(الماس کوه نور و دریای نور) ازآن کشور شد. .نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برد. وی بسیاری از اطرافیان خود از جمله پسرش قلی میرزا راکور کرد.
بعد از نادرشاه، کریم خان(از سرداران نادر) که از طایفه زند بود بهقدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود بهخراسان شد و کریمخان این منطقه را بهاحترام نادر که او را ولینعمت خود میدانست در اختیار جانشینانش باقی گذاشت.
سورنا یا سورن (۵۲-۸۲ پیش از میلاد) فرزند آرخش ( آرش ) و ماسيس یکی از سرداران سپاه ایران در زمان اشکانیان است.
سورنا سردار پارتی معاصر اشک سیزدهم، ارد اول(قرن اول ق م.) وی از نظر نژاد و ثروت و شهرت پس از شاه رتبهٔ اول را داشت و بسبب نجابت خانوادگی در روز تاجگذاری پادشاه حق داشت که کمربند شاهی را بکمر بندد. سورنا ارد را به تخت نشانید و شهر سلوکیه را متصرف شد و اول کسی بود که بر دیوار شهر مذکور بر آمد و با دست خود اشخاصی را که مقاومت میکردند بزیر افکند. وی در این هنگام بیش از ۳۰ سال نداشت، بااین وجود به احتیاط و خردمندی شهره بود و بر اثر این صفات کراسوس سردار رومی را مغلوب کرد، چه نخست جسارت و تکبر کراسوس و یأسی که بر اثر بدبختیها سورنا را دست داده بود، به آسانی وی را در دامهایی افکند که سورنا برایش گسترده بود. با وجود این ارد بجای اینکه سورنا را پاداش نیک دهد، بر او رشک برد و نابودش کرد.
سپاه ایران را در نخستین جنگ بارومیان(نبردحران) فرماندهی کرد و رومیان را که تا آن زمان در همه جا پیروز بودند، برای اولین بار به سختی شکست داد. در این جنگ کراسوس، پسرش و بیشتر سربازانش نابود شدند که این، بزرگترین شکست رومیها از ایرانیان در طول تاریخ بودهاست.
کراسوس که قصد داشت به مانند اسکندر،ایران و هندرا فتح کند، از سورنا، سردار ایرانی، شکست خورد و خود و اغلب سربازانش کشته شدند.
آریوبرزن یکی از سرداران هخامنشیان بود که در زمان حمله اسکندر مقدونی شاه یونان به ایران ، دليرانه از سرزمين خود پاسداري كرد و در اين راه جان باخت و حماسه ی «در بند پارس» را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت. برخی او را از اجداد لرها يا كردها می دانند.
«اسكندر مقدوني » در سال 331 پيش از ميلاد پس از پيروزي در سومين جنگ خود با ايرانيان ( جنگ آربل Arbel يا گوگامل Gaugamele ) و شكست پاياني ايران، بر بابل و شوش و چيرگي يافت و براي دست يافتن به پارسه، پايتخت ايران روانه اين شهر گرديد. اسكندر براي فتح پارسه سپاهيان خود را به دو پاره بخش كرد: بخشي به فرماندهي (پارمن يونوس) از راه جلگه (رامهرمز وبهبهان)به سوي پارسه روان شد و خود اسكندر با سپاهان سبك اسلحه راه كوهستان (كوه كهكيلويه)رادر پيش گرفت و در تنگه هاي دربند پارس(برخی آنرا تنگ تك آب و گروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ايرانيان روبرو گرديد.
در جنگ در بندپارس آخرين پاسداران ايران با شماري اندك به فرماندهي آريوبرزن دربرابر سپاهيان پرشمار اسكندر دلاورانه دفاع كردند و سپاهيان مقدوني را ناچار به پس نشيني نمودند. با وجود آريوبرزن و پاسداران تنگه هاي پارس گذشتن سپاهيان اسكندر از اين تنگه هاي كوهستاني امكان پذير نبود. ازاين رو «اسكندر» به نقشه جنگي ايرانيان درجنگ ترموپيل متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بيراهه و گذر از راههاي سخت كوهستاني خود را به پشت نگهبانان ايراني رساند و آنان را در محاصره گرفت.
آريوبرزن با 40سوار و 5 هزار پياده و وارد كردن تلفات سنگين به دشمن، خط محاصره را شكست و براي ياري به پاتخت به سوي پارسه شتافت ولي سپاهياني كه به دستور «اسكندر» از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پيش ازرسيدن او به پايتخت، به پارسه دست يافته بودند. آريوبرزن با وجود واژگوني پايتخت و در حالي كه سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود، حاضر به تسليم نشد و آنقدر در پیكار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او، همه يارانش از پاي در افتادند و جنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي زير فرمان آريوبرزن به خاك افتاده بود.
لازم به یادآوری است که بدانید یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند و نکته آخر اینکه اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.